English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6891 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
just in time U درست بموقع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
upto the mark U داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
You arrived in the nick of time. U درست بموقع رسیدی
Other Matches
in season U بموقع
betimes U بموقع
seasonable U بموقع
oportunely U بموقع
on the stroke U بموقع
apropos U بموقع
opportunely U بموقع
in good time U بموقع
timous or meous U بموقع
forehanded U بموقع
providentially U بموقع
punctual U بموقع
in the nick U بموقع
in time U بموقع
pertinently U بموقع
opportune U بموقع
timely U بموقع
well-timed U بموقع
well timed U بموقع
proper U بجا بموقع
patted U بهنگام بموقع
patting U بهنگام بموقع
duly U بموقع خود
pat U بهنگام بموقع
timeous U بموقع بجا
timous U بموقع بجا
pats U بهنگام بموقع
not amiss U بموقع درخورمقتضی
to carry into effect U بموقع اجراگذاشتن
newsworthy U جالب و بموقع
an early visit U دیدنی بموقع
belive U بموقع خود
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
recessional U وابسته بموقع تنفس
fitting U بموقع پرو لباس
make hay while the sun shines <idiom> U انجام بموقع کار
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
to rap out U بموقع گفتن فی المجلس ساختن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
to carry out a proposal U پیشنهادی را اجرا کردن پیشنهادی را بموقع اجراگذاشتن
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
just U درست
perfects U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
perfecting U درست
properly U درست
exacts U درست
righting U درست
whole U درست
integral U درست
well advised U درست
straightforward U درست
straightest U درست
straighter U درست
exact U درست
exacted U درست
plain dealing U درست
right as a trivet U درست
veracious U درست
out-and-out U درست
out and out U درست
entire U درست
even U هم درست
smack dab U درست
valid U درست
right as a trivet U تن درست
straight U درست
legitimate U درست
legitimated U درست
legitimates U درست
perfected U درست
right U درست
proper U درست
righted U درست
perfect U درست
legitimating U درست
right as nails U درست
true <adj.> U درست
real <adj.> U درست
practical <adj.> U درست
proper <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
correct <adj.> U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
purpose-built <adj.> U درست
purposeful <adj.> U درست
purposive <adj.> U درست
suitable <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
practicable <adj.> U درست
convenient <adj.> U درست
Quite [so] ! U درست!
corrects U درست
correcting U درست
in a entireness of state U درست
clear U درست
correct U درست
clearer U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
in order U درست
clearest U درست
functional <adj.> U درست
clears U درست
true U درست
indefectible U درست
conscionable U درست
incorrect U نا درست
genuine U درست
authentic U درست
sock U درست
orthographically U درست
inviolate U درست
accurate U درست
by the square U درست
by fits and starts U درست
aright U درست
incorrupt U درست
exactly U درست
truer U درست
orthodox U درست
legitimately U درست
truest U درست
to put in to shape U درست کردن
integral number U چیز درست
misbehaved U درست رفتارنکردن
misbehaves U درست رفتارنکردن
behave U درست رفتارکردن
misbehave U درست رفتارنکردن
to riven laths U یا درست کردن
to sct aright U درست کردن
orthodox U درست ایین
to get up U درست کردن
to fix up U درست کردن
misunderstood U درست نفهمیدن
misunderstands U درست نفهمیدن
to erect into U درست کردن از
behaved U درست رفتارکردن
behaves U درست رفتارکردن
behaving U درست رفتارکردن
indite U درست کردن
to set U درست کردن
to set in order U درست کردن
trim U درست کردن
to set to rights U درست کردن
to setting into shape U درست شدن
to the tick U درست درسروقت
trims U درست کردن
concocts U درست کردن
fabricating U درست کردن
fabricates U درست کردن
misunderstand U درست نفهمیدن
trimmest U درست کردن
concocting U درست کردن
concocted U درست کردن
mistook U درست نفهمیدن
fabricate U درست کردن
concoct U درست کردن
fabricated U درست کردن
in roaring health U تن درست وفربه
lumber man U الوار درست کن
upright U درست درستکار
right-minded U درست اندیشی
right minded U درست اندیشی
dead ahead U درست سینه
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
1روحانی چندمین رئیس جمهور است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com